دوباره ساعتِ پنجِ سه‌شنبه هفتمِ تیر - http://hoseinvahdani.com/blog...
میدان هفت تیر بودم. میدان هفت تیر را اگر ندیده‌اید یا به یاد ندارید، جایی است که یک زندگی می‌تواند شروع شود و خاتمه پیدا کند؛ بس که ذاتش هچل‌هفت است. همین خود من یک وقتی که از بالاش داشتم سر می‌خوردم و می‌آمدم پایین، هم دو نفری را دیدم که از دفترخانه ازدواج و طلاق شماره فلان می‌آمدند بیرون و هرکدام جداجدا می‌رفتند سیِ کارشان – برای همیشه لابد – و هم چند متر پایین‌تر دو نفری را دیدم که شلوغی هردمبیل‌ترین میدان مرکز شهر را گرفته بودند به فلان‌شان و فرنچ‌بوسه رد و بدل می‌کردند. در میدان هفت تیر هیچ‌کس معلوم نیست که دقیقن دارد چه کار می‌کند. فی‌الواقع از کجا آمده و آمدنش بهر چه بوده و احیانن به کجا می‌رود آخر. چه بسا شده که کسی در میدان هفت تیر قرار عاشقانه گذاشته باشد و با برک‌آپ از میدان بیرون آمده باشد. چه بسا هم برعکس. فقط هم این نیست البته. میدان هفت تیر قابلیت این را دارد که مقصد و مقصود آدم را تغییر بدهد. بسته به این که از کدام در مترو بیرون بیایی یا سوار کدام پله برقی عابر پیاده شوی، ممکن است اصلن فراموش کنی برای چی این‌جایی. چه بسیارها که فقط می‌خواستند از میدان رد شوند، ولی سر... - طـیــّب