خُر خُر: «- همین طور مثل یک گربه جلو بخاری قوز می کنم، و اگه با من خوب باشند خُر خُر هم می کنم؛ اگه هم سخت بگیرند... https://www.facebook.com/mhmazid...
وقتتو تلف نکن: «آدم وقتی احساس می کند کسی را دوست خواهد داشت چه فایده که خودش را به آن راه بزند و وقت تلف کند...»... https://www.facebook.com/mhmazid...
عاشق دنیا: «بوی نان به دماغش خورد. چشمانش را بست. در فکر فرو رفت:من عاشق این جهانم! و چشمانش پر از اشک شد.» خانم... https://www.facebook.com/mhmazid...
راه خود: «چنان با مسائل رادیولوژی و اشعه ایکس سرگرم و مشغول بود که جهنمی را که همه در آن زندگی می کردند ندید. با... https://www.facebook.com/mhmazid...
سلین خوانی-5: «شهر در بیغولهء نمناک اطرافش، آنجا که دروغ و زرق و برقش به عرق و لجن منتهی می شود، ماتحت گنده اش را... https://www.facebook.com/mhmazid...
بیمارستان: «تمام بدنم خرد و خمیر است، اما هنوز نمی توانم همه ی دردهایم را به زبان بیاورم، چون هنوز دکتر صورت حساب... https://www.facebook.com/mhmazid...
سوپرمن: کارگزار بورس.تمام عمر جلوی مانیتور.زندگیش عدد و نمودار. حالا به ویروس ناشناخته ای مبتلا شده که مجبورند او... https://www.facebook.com/mhmazid...