مادر: « فقط مادر واقعا وجود دارد، پدر در حقیقت نقش تصادف را بازی می کند. تصادفی که وجودش ضروری است. شکی نیست، اما... https://www.facebook.com/mhmazid...
فلورانس: «اواسط ژوئن باز زیارت فلورانس و خواهر را بهانه کردم تا چند روزی را در میان مردمی به سر ببرم که رانندگی و... https://www.facebook.com/mhmazid...
500 سال: «ساعتی بزرگ نصب شده بر پیشانی آن برج در گوشه این میدان...ساعتی است کار استادی به نام هانوش، ساخته پانصد... https://www.facebook.com/mhmazid...
بهشت و جهنم: «جهنم را همه می شناسیم. جهنم روی دوپا راه می رود. ولی بهشت؟ بهشت شاید تنها لبخندی باشد، بر لبهایی که... https://www.facebook.com/mhmazid...
عشق و انتقام ویرجینیا وولف، خواهرش ونسا را به شدت دوست داشت. زمانی که ونسا با کلایو بل آشنا می شود و با او ازدواج... https://www.facebook.com/mhmazid...
یگانه تکیه گاه: « این میل سیری ناپذیر نوشتن چیزی قبل از این که بمیرم، این حس ویرانگر کوتاهی و سراسیمگی حیات، مرا... https://www.facebook.com/mhmazid...
سپاس: « به ناگاه احساس کرد قلبش لبریز از سپاس شده است. دقیقا همانطور بود که برایش تعریف کرده بودند: مثل فورانی از... https://www.facebook.com/mhmazid...
تُنُکه: «آناستازیا نمی توانست جلوی زبانش را بگیرد. آناستازیا! نه اسم فامیلی به دنبال اسمش داشت، نه ساعتی به دستش... https://www.facebook.com/mhmazid...
خُر خُر: «- همین طور مثل یک گربه جلو بخاری قوز می کنم، و اگه با من خوب باشند خُر خُر هم می کنم؛ اگه هم سخت بگیرند... https://www.facebook.com/mhmazid...
وقتتو تلف نکن: «آدم وقتی احساس می کند کسی را دوست خواهد داشت چه فایده که خودش را به آن راه بزند و وقت تلف کند...»... https://www.facebook.com/mhmazid...