این آخرین تلاشمه واسه بدست آوردنت ...
- خورشید خانم
این آخرین تلاشمه واسه بدست آوردنت//
باور کن این قلبو نرو این التماس آخره//
چقد میخوای تو بشکنی غرور این شکسته رو//
هر چی میخوای بگی بگو اما نگو بهم برو//
این دلو عاشقش نکن اگه منو دوست نداری
//
راحت بگو اگه میخوای قلب منو جا بزاری//
دلم پر از شکایته اما صدام در نمیاد//
میترسم از دستم بری کاری ازم بر نمیاد//
نرو نزار که بعد از این دنیا به عشق شک بکنه//
هر کی دلش جایی دیگه ست عشقو بخواد ترک بکنه//
نفس زدم از ته دل معصومه این قلب به خدا//
نزار بشه محال واسش باور عشق آدما//
مرگ دلم پای تو اگه ازش گذر کنی//
لب تر کنی رفیقتم کافیه با ما سر کنی//
- بوگی
با درد بساز چون دوای تو منم///
در کس منگر که آشنای تو منم//
گر کشته شدی مگو که من کشته شدم//
شکرانه بده که خون بهای تو منم//
///
دل در بر من زنده برای غم توست//
بیگانه ی خلق و آشنای غم توست//
لطفی است که میکند غمت با دل من//
/
ورنه دل تنگ من چه جای غم تست//
باز آمدم و برابرت بنشستم//
احرام طواف گرد رویت بستم//
هر پیمانی که بیتو با خود بستم//
چون روی تو دیدم همه را بشکستم //
- بوگی
مادر برخیز و گریه کن که شیون تو را محتاجم///
مادر جان اشک های خون آود میخواهم//
گل های آوزهای من در خاک غنوده اند//
میدان مبارزه با خون من رنگین است//
قسم به سیل اشک و زخم قلب که در راه مبارزه خونم ریخته شد//
اهمیت ندارد،من نزد خویش سربلندم رفتن به از اینکه قلبی آغشته به خشم داشته باشم//
خودفروش نبودم نزد کسی که حتی نامم را نمیداند//
کسی چون برای مرگ اینگونه بی دریغ و حالاک نبود و او میداند//
من کجا و حسین بازجو ( شریعتمداری)کجا؟//
صانع هیچ گاه با شرف فروشان هم کاسه نبود//
من قربانی مصلحت های شریعتمداری ها نمیشوم//
میبینم روزی را که او بر بالای دار آویزان است//
مادر من پسری کردم و شهید راه آزادی//
کبوتر خونین بال باغ سرزمینم ام مادر//
نبینم که سیاه پوشیده باشی دنیا مرا و فرزاد را از یاد نمیبرد//
شهید سبزم و افکار پلید از من دور است//
مادر مرا ببخش که زود ترکت کردم//
راه من همیشه بوی خون میداد//
و فامیل پست مرا بر زمین زد
مادر یک پسرت و سفر کرد و پسر دیگرت در دستان گرگ است//
سهمت سوزانده ی مادر است ای فرزند کرد//
- بوگی
از خویش می گریزم در این دیار، باران.... دلتنگ روزگارم بر من ببار، باران.... بغض گلوی ما را باری تو ترجمان باش... ای بی شکیب باران ای بی قرار، باران... در هق هق شبانه ماند بعاشقی مست.... نجوای ناودانها در رهگذار باران... از همرهان درین باغ با من چه مهربان بود... بیدی که گریه میکرد در جویبار باران... وه زانکه دل بریدن از خویش و با تو بودن... تا روزهای پیچان تا آبشار، باران.. - بوگی // #پرموزیک :)
- پُرحــررف
از خویش می گریزم در این دیار، باران....
دلتنگ روزگارم بر من ببار، باران....
بغض گلوی ما را باری تو ترجمان باش...
ای بی شکیب باران ای بی قرار، باران...
در هق هق شبانه ماند بعاشقی مست....
نجوای ناودانها در رهگذار باران...
از همرهان درین باغ با من چه مهربان بود...
بیدی که گریه میکرد در جویبار باران...
وه زانکه دل بریدن از خویش و با تو بودن...
تا روزهای پیچان تا آبشار، باران..
- بوگی
من این شهرو ترک میکنم بعد تو....
واسه اینکه یک ذره آروم بشم...
سراغی نگیر از منو گریه هام....
فقط از تو اینه همه خواهشم... #bogie_music
من این شهرو ترک میکنم بعد تو...
شاید درد این غصه یادم بره....
اگه از خودم از دلم میگذرم......
میخوام حس کنم حال تو بهتره.........نباید بفهمی که حالم بده نمیخوام که دردامو تسکین بدی....
بعیده که برگردی تویه زندگیم به من حرفتو رک و واضح زدی...
..
نباید بفهمی که حالم بده...
نمیخوام که دردامو تسکین بدی....
بعیده که برگردی تویه زندگیم....
به من حرفتو رک و واضح زدی...
فراموش کن خیلی بی طاقتم که روزای من رنگ بی رنگیه...
اگه این همه اشک رو گونمه توجه نکن واسه دلتنگیه....
نگاهم به عشق بعد از این زخمیه نگاهی پر از ترس تنها شدن...
یه فکر خراب یه زخم عمیق از این یادگاری که دادی به من....
هنوز به وجود تو وابستمو....
یه حسی منو سمت تو میکشه...
به من فرصت بیخیالی بده...
اگر نه منو گریه هام میکشه...
نباید بفهمی که حالم بده نمیخوام که دردامو تسکین بدی...
بعیده که برگردی تویه زندگیم به من حرفتو رک و واضح زدی...
- بوگی
گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم...
گفتم به از ترنجی لیکن به دست نایی...
گفتا تو از کجایی که آشفته مینمایی...
گفتم منم غریبی از شهر آشنایی...
گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری...
گفتم بر آستانت دارم سر گدایی...
گفتا به دلربایی ما را چگونه دیدی...
گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربایی...
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد...
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید...
...
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت...
گفتا تو بندگی کن کاو بندهپرور آید...
- بوگی
ای خدای عالم چگونه باورم بود..............
آن که روزگاری پناه و یاورم بود..........................................
سایه اش نماند همیشه بر سر من..............
زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من..............
زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من..............
رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خسته ام..............
رفتی و ندیدی که بی تو چگونه پر شکسته ام..............
ر فتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا..............
رفتی و خیالت زمانی نمیکند مرا رها..............
ای به دل آشنا تا که هستم بیا..............
وای من اگر نیایی..............
رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خسته ام..............
رفتی و ندیدی که بی تو چگونه پر شکسته ام..............
رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا..............
رفتی و خیالت زمانی نمی کند مرا رها..............
ای به دل آشنا تا که هستم بیا..............
وای من اگر نیایی..............
ای خدای عالم چگونه باورم بود..............
آن که روزگاری پناه و یاورم بود..............
سایه اش نماند همیشه بر سر من..............
زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من..............
زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من..............
رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خسته ام............................
رفتی و ندیدی که بی تو چگونه پر شکسته ام..............
رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا............................
ر فتی و خیالت زمانی نمی کند مرا رها..............
ای به دل آشنا تا که هستم بیا..............
وای من اگر نیایی..............
- بوگی