برای صانع ژاله
مادر برخیز و گریه کن که شیون تو را محتاجم/// مادر جان اشک های خون آود میخواهم// گل های آوزهای من در خاک غنوده اند// میدان مبارزه با خون من رنگین است// قسم به سیل اشک و زخم قلب که در راه مبارزه خونم ریخته شد// اهمیت ندارد،من نزد خویش سربلندم رفتن به از اینکه قلبی آغشته به خشم داشته باشم// خودفروش نبودم نزد کسی که حتی نامم را نمیداند// کسی چون برای مرگ اینگونه بی دریغ و حالاک نبود و او میداند// من کجا و حسین بازجو ( شریعتمداری)کجا؟// صانع هیچ گاه با شرف فروشان هم کاسه نبود// من قربانی مصلحت های شریعتمداری ها نمیشوم// میبینم روزی را که او بر بالای دار آویزان است// مادر من پسری کردم و شهید راه آزادی// کبوتر خونین بال باغ سرزمینم ام مادر// نبینم که سیاه پوشیده باشی دنیا مرا و فرزاد را از یاد نمیبرد// شهید سبزم و افکار پلید از من دور است// مادر مرا ببخش که زود ترکت کردم// راه من همیشه بوی خون میداد// و فامیل پست مرا بر زمین زد مادر یک پسرت و سفر کرد و پسر دیگرت در دستان گرگ است// سهمت سوزانده ی مادر است ای فرزند کرد// - بوگی
روحشون شاد ... یادشون گرامی - پُرحــررف
اسمش در تاریخ ایران ثبت است - adoor